توپ مروارید، نماد فرهنگی یا نماد جنگی در پایتخت؟

روزگاری یک تهران بود و یک میدان توپخانه که مهمترین نقطه شهر به حساب می‌رفت. در وسط این میدان کنار حوض بزرگی، توپ مروارید روی سکو قرار داشت. این توپ برخلاف اسمش نه از مروارید ساخته شده بود و نه به جنگ رفته بود.
با این حال وقتی سراغ تاریخ می‌رویم، متوجه می‌شویم توپ مروارید فقط برای زنان تهرانی در روزگار خود اهمیت ویژه‌ای داشته. تا جایی که زنان و دختران دم بخت در دوره قاجار به این توپ پارچه می‌بستند تا آرزوهایشان برآورده شود. در ادامه همراه ما باشید تا از قصه‌های جالب و شنیدنی توپ تهران بیشتر بدانید.

توپ مروارید حاجات دهنده الان کجاست؟

  • مکان فعلی توپ مروارید در پشت میله‌های وزارت امور خارجه

اگر در نقشه به دنبال موقعیت مکانی این توپ بگردید، متوجه می‌شوید که در حال حاضر امکان بازدید از این توپ نیست. فقط می‌توانید به خیابان سی تیر بروید، خودتان را به پشت نرده‌های ساختمان هفت وزارت امور خارجه برسانید و از پشت نرده‌ها آن را نگاه کنید.
وضعیت امروزی این توپ چندان تماشایی نیست. ظاهرش یک توپ قدیمی است که رنگ شده و چیزی از آثار تاریخی روی آن دیده نمی‌شود اما این توپ جنگی همیشه در این مکان نبوده و سرگذشت اصلی آن در موقعیت قدیمی آن است.

روی نقشه ببینید!

  • مکان قدیمی توپ مروارید در وسط میدان ارگ

برای اینکه بیشتر با سرگذشت توپ مروارید آشنا شوید باید با مکان و موقعیت قدیمی آن بیشتر توجه کنید. چرا که این اثر تاریخی همیشه پشت نرده‌ها نبوده. بلکه روزی در بین مردم بوده و در معرض حوادث گوناگون قرار گرفته است. در تاریخ نقل شده که این توپ را ابتدا در میدان ارگ قرار داده‌ بودند. میدان ارگ از میدان‌های قدیمی و با اهمیت شهر تهران بوده است. در آنجا مردم زیادی در رفت‌وآمد بوده و این توپ را می‌شناختند.


توپ مروارید در میدان ارگ چنان در معرض دید همگان بود که در سفرنامه‌های فرنگی هم از آن یاد شده. مثال آن فلاندن، نقاش و جهانگردی فرانسوی است که در سال 1256 به تهران سفر کرده و در یادداشت‌‌های میدان ار‌گش، این توپ تاریخی را توصیف کرده است.
فلاندن نوشته است که در میدان ارگ، دور تا دور میدان حجره‌هایی با توپ‌های آماده به شلیک قرار داشته‌اند و یک توپ بزرگ هم در وسط میدان مستقر بوده است.
البته او میدان ارگ را نقاشی کرده و توپ مروارید را در وسط میدان بر روی سکویی به تصویر در آورده است که این تصویر قدیمی‌ترین تصویر از توپ مروارید تهران است.

 

بیشتر بخوانید: دلیل نامگذاری سبزه میدان تهران؛ کشت‌وکار تهرانی‌های قدیم

  • میدان ارگ، قدیمی ترین و اولین میدان تهران

از میدان ارگ که روزگاری محل قرارگیری توپ مروارید بود، با اسم‌های مختلفی در تاریخ یاد شده ولی اسم این میدان به‌خاطر قرار گرفتن در کنار قلعه و ارگ تهران بیشتر به همین اسم شناخته شده بود.
حالا اگر بخواهیم از تاریخچه میدان ارگ بگوییم باید به دوره صفویه که سال ساخت این میدان است، برویم. این میدان یک بار در زمان ناصرالدین شاه به دستور امیرکبیر بازسازی شد. امروزه ارگ تهران به عنوان اثر ثبت شده ملی شناخته می‌شود. میدان ارگ در دوره قاجار میدان شاه هم نام گرفت. در زمان فتحعلی شاه این میدان به محلی برای قرارگیری توپ‌های جنگی انتخاب شد. از این رو لقب میدان توپخانه به میدان ارگ تغییر نام داد. اگرچه بعدها میدان امام خمینی کنونی به جای میدان توپخانه تغییر نام داد.

  • قرار‌گیری توپ در میدان 15 خرداد، 

موقعیت کنونی میدان پانزده خرداد دقیقا در مکان میدان ارگ قدیم قرار داشت. هرچند این میدان در زمان فتحعلی شاه بسیار بزرگتر و وسیع‌تر از میدان پانزده خرداد بوده است. در آن زمان در اطراف این میدان، ساختمان‌های مهمی مثل نقاره‌خانه، دروازه و حوض آب ساخته شد که امروزه اثری از آنها باقی نمانده و تخریب شدند. البته حوض آب این میدان که 140 سال قدمت داشت، به تازگی تخریب شد.

در زمان فتحعلی شاه و توسعه میدان 15 خرداد، توپ‌های جنگی در این میدان قرار گرفت. توپ مروارید به عنوان بزرگترین توپ در مرکز این میدان قرار داشت. در روزگاری که توپ در این میدان بود، جوان‌ها برای زورآزمایی و نمایش قدرتشان تلاش می‌کردند آن را بلند کنند.
به منظور محافظت از توپ مروارید، بعد از مدتی سکوی کاشی‌کاری شده به ارتفاع یک متر برای این توپ طراحی و ساخته شد. برای مراقبت بیشتر نیز دور آن نرده کشیده و چرخ‌هایش را با زنجیر بستند. از همان زمان نگهبانانی نیز برای مراقبت شبانه‌روزی از آن قرار دادند.
با این حال بیشتر توپ‌های میدان ارگ در زمان ناصرالدین شاه جمع‌آوری شده و به میدان توپخانه انتقال داده شدند. توپ مروارید نسبت به بقیه توپ‌ها سرگذشت متفاوتی داشت. این توپ مورد توجه خاص و عام بود و اهمیت فرهنگی و سیاسی ویژه‌ای داشت. از این رو تا زمان رضاخان در میدان ارگ باقی ماند. تا این‌که رضاخان دستور به انتقال آن داد و توپ مروارید را به مکان فعلی آن انتقال دادند.

بیشتر بخوانید: همه چیز درباره بازار تهران

  • انتقال توپ به میدان مشق

رضاشاه پس از به قدرت رسیدن، دستور به انتقال توپ مروارید داد. البته که رضاشاه هیچ وقت دلیلی برای جابه‌جایی این توپ نداشت. بعضی از مورخان حدس زده‌اند که علت آن بازسازی میدان ارگ و خیابان‌کشی بوده است. بعضی هم می‌گویند دستور رضاشاه برای جابه‌جایی این توپ، خاتمه دادن به خرافاتی بود که در میان مردم برای توپ مروارید ایجاد شده بود. در نتیجه رضاشاه برای جمع کردن بساط خرافات، دستور به انتقال آن به میدان مشق داد.

بعد از دستور رضاشاه، توپ مروارید به میدان مشق در محوطه ساختمان باشگاه افسران وزارت جنگ رفت. میدان مشق در آن زمان منطقه‌ای نظامی بود و از آن به منظور تمرین‌های رزمی استفاده می‌شد. این میدان در زمان رضاشاه برای مدت کوتاهی باغ ملی نام گرفت. این نام هنوز بر آثار تاریخی ساخته شده در آن زمان باقی مانده. پس از این نام‌گذاری، ساختمان‌های دولتی در محدوده آن ساخته شد. موقعیت کنونی میدان مشق در میان خیابان‌های فردوسی، سی تیر، توپخانه و سرهنگ سخایی است.
دانشگاه افسری بعدها به وزارت امور خارجه تغییر یافت و ساختمان باشگاه افسران به اسم ساختمان شماره 7 وزارت امور خارجه شناخته شد. از این رو، توپ مروارید اکنون در داخل محدوده وزارت امور خارجه قرار دارد و تنها از پشت نرده‌ها می‌توان آن را بازدید کرد.

 

بیشتر بخوانید: عمارت قزاقخانه یادگار 100 ساله!

قصه‌های شنیدنی توپ مروارید

  • دلیل انتخاب اسم توپ مروارید

توپ مروارید در تمامی منابع تاریخی به‌همین نام در بین مردم شناخته شده و در هیچ منبعی اسمی جز توپ مروارید در مورد این توپ جنگی وجود ندارد. بعضی حدس زده‌اند که در ابتدای ساخت توپ مروارید، چند رشته مروارید به دهانه توپ آویزان بوده که امروزه هیچ اثری از آن نیست. در نقاشی‌ها و سفرنامه‌ها هم از این رشته‌های مروارید اسمی نیامده است.

  • سازنده‌های خرافی توپ مروارید

مردم تهران توپ مروارید را مقدس می‌دانسته‌اند. به‌همین‌خاطر قصه‌ها و افسانه‌هایی زیادی در بین مردم بود. برخی معتقد بودند که توپ مروارید غنیمت جنگی است که در جنگ با پرتغالی‌ها حاصل شده و هیچ کسی را نکشته است. بعد از جنگ هم به تهران انتقال داده شده. بعضی هم  آن را جزو غنیمت‌های جنگی نادرشاه از هند می‌دانستند.
از دیگر چیزهای جالب این بود که گروهی از مردم توپ مروارید را متعلق به شاهچراغ شیراز می‌دانستند که در آنجا تقدس پیدا کرده و به دستور شاهچراغ، خودش به تهران آمده است. از این رو مردم معتقد بوده‌اند که حق نداریم توپ را جابه‌جا کنیم. می‌گفتند اگر آن را جابه جا کنیم، مورد قهر خداوند قرار می‌گیریم.
خرافات پیرامون توپ مروارید به حدی بود که حتی قدرت اختیار و تصمیم‌گیری به آن داده بودند. تا جایی که در زمان ناصرالدین شاه، این توپ پرماجرا، از فسق و گناه مردم در تهران خسته می‌شود و به سمت مشهد راه می‌فتد اما مردم تهران با دعا و توبه او را به میدان ارگ باز می‌گردانند.

  • سازنده واقعی این توپ تاریخی تهران کیست؟

در کنار این خرافات، مستندات تاریخی روشن و واضحی است که نشان می‌دهد قصه واقعی توپ مروارید چه بوده است. بر روی مخزن باروت این توپ، نام فتحعلی شاه قاجار حک شده است.
شواهد تاریخی معتبری وجود دارد که نشان می‌دهد عباس میرزا نایب‌السلطنه، پسر فتحعلی شاه دستور ساخت این توپ را داده. ریخته‌گر و سازنده این توپ اسماعیل ریخته‌گر بوده که نام خود را بر روی توپ، در داخل یک نقش ترنجی حک کرده است.

بیشتر بخوانید:‌ از زندگی در تهران قدیم و محله های آن چه میدانید؟

  • زمان ساخت به چه سالی برمی‌گردد؟

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که این توپ در زمان فتحعلی شاه ساخته شده. ملک‌الشعرا دربار، فتحعلی خان صبا، شعری برای فتحعلی شاه سروده که در آن به ساخت توپ به دستور فتحعلی شاه اشاره کرده است. او از مهارت شاعری خود استفاده کرده و شعر تاریخی (ماده تاریخ) برای توپ مروارید گفته است:

داد فرمان که همین توپ همایون پیکر/ زیور درگه دارا بُوَد و عرصه‌ی کین
الغرض طبع صبا از پی تاریخش گفت/ «شاه توپ ملک روی زمین آمد این»

ماده تاریخ به بیت یا مصراعی می‌گویند که با محاسبه حروف ابجد آن، می‌توان به سال ساخت یک اثر یا سازه پی برد. فتحعلی خان صبا نیز ماده تاریخی برای توپ مروارید سروده است که آن را بر روی لوله توپ به طور برجسته ثبت کرده‌اند. طبق این ماده تاریخ، سال ساخت توپ مروارید 1233 هجری قمری است که روی بدنه آن را رنگ زده‌اند و نمی‌توان این اشعار را در آن مشاهده کرد.

  • توپ مروارید را با چه چیزی ساخته‌اند؟ 

این توپ از موادی از جنس مفرغ ساخته شده و لوله آن بر روی دو چرخ بزرگ و قطور قرار گرفته است. اندازه توپ مروارید نسبت به توپ‌های معمولی زمان خود بزرگتر است. طول لوله توپ دو و نیم متر است. قطر دهانه توپ مروارید 22 سانتیمتر است اما از وزن آن اطلاعی در دست نیست.
بر روی بدنه توپ مروارید، تزئینات و تصاویری مثل ترنج‌هایی بر روی لوله توپ طراحی و حکاکی شده که روی یکی از آنها، نام سازنده را نوشته‌اند. روی لوله توپ مروارید تصویر دو شیر با اندازه کوچک قرار گرفته که این دو شیر برخلاف تصور رایج شیر در نقش‌های ایرانی، بال ندارد.

سرگذشت توپ مروارید در میدان ارگ

اگر از سرگذشت جنگی توپ مروارید بپرسید، باید گفت که این توپ در هیچ جنگی حاضر نشده و هیچ مبارزه‌ای را برای خود ندارد. مردم تهران توپ مروارید را به اسم توپی می‌شناختند که هیچ کسی را به قتل نرسانده. توپ مروارید پس از ساخته شدنش در اصفهان، مستقیم به میدان ارگ آمده و با غرور در آنجا نشسته است. با این وجود سرگذشت جالبی داشته و تماشاگر حوادث تلخ یا طعن‌آمیزی بوده است.
شاید اگر این توپ می‌توانست به سخن بیاید، خاطرات تلخ و شیرینی را از مردم قاجار به یادگار دارد. حالا این توپ که در سکوت پشت میله‌های ساختمان هفتم وزارت امور خارجه نشسته، ناگزیر از بازدید آن هستیم و برای دانستن سرگذشت آن باید به تاریخ مراجعه کنیم. در مستندات و شواهد تاریخی اتفاقات و حوادث قابل توجه و جالبی پیرامون توپ مروارید نقل شده که به طور کامل در ادامه درباره آن صحبت خواهیم کرد:

بیشتر بخوانید: تهران بیست و چهارمین پایتخت ایران

خرافه‌های در مورد توپ جنگی مروارید تهران

توپ مروارید در فرهنگ عامه مردم تهران مقام و منزلت خاصی داشته است. به این توپ مردم به چشم چیزی که کاملا مقدس نگاه می‌کردند از آن حاجت می‌خواستند و حاجت بعضی هم برآورده می‌شد. مردم تهران در روزهای مذهبی یا ملی همیشه سراغ توپ مروارید می‌رفتند تا جایی که به مرور رسم‌و‌آیینی برای حاجت خواستن از توپ مروارید ایجاد شده است. مردم عقیده داشتند این توپ، نظر‌کرده است و کرامات ویژه‌ای در بین مردم دارد.
با همه چیزهایی که گفتیم دقیقا معلوم نیست که خرافات و تقدس توپ مروارید از کجا آغاز شده. شاید این توپ ابتدا به عنوان یک توپ جنگی بزرگ که هرگز کسی را به قتل نرسانده مورد توجه همه بوده است. شاید حضور یک توپ جنگی وسط میدانی بزرگ، آن هم به اهمیت و بزرگی میدان ارگ سبب شده که مردم برای آن داستان‌پردازی کنند.
مردم، کسبه، پیر و جوان، زن‌ومرد هر روز این توپ بزرگ و قدرتمند را می‌دیدند و از یک جایی به بعد برایش افسانه می‌ساختند. جالب است که در شیراز و تبریز هم توپ‌های بزرگ در شهر باعث داستان‌پردازی شده است و باورهای خرافی هم درباره همه آن‌ها وجود دارد.

توپ تاریخی مروارید محلی برای آئین‌های دینی و باستانی

اگر برگردیم به زمان قاجار، می‌بینیم که توپ مروارید در زمان‌های مختلف محل اجتماع و ازدحام مردم تهران به حساب می‌آمد. اینجا در روزهای مناسبتی به‌خصوص شب‌های جمعه که زن‌های تهرانی در کنار توپ مروارید جمع می‌شدند و هرکس به روشی از توپ حاجت می‌خواست. در شب‌های قدر ماه رمضان هم اینجا مردم دور توپ جمع می‌شدند و از آن طلب حاجت می‌کردند. مردم باور داشتند که اگر با دلی صاف و بدون بدخواهی درخواست و دعا کنند، این توپ جنگی مراد دل‌شان را می‌دهد.

حاجت گرفتن از توپ در چهارشنبه سوری در بین دختران و جوان‌های تهرانی خیلی معروف بود. در چهارشنبه سوری که آخرین چهارشنبه سال شمسی بود، زنان و دختران زیادی کنار توپ مروارید جمع می‌شدند. تا جایی که آوازه این ازدحام‌ به گوش ناصرالدین شاه هم رسیده بود. او در روز 24 اسفند ماه 1271 با ازدحام زنان در میدان ارگ روبرو شد. طوری که در خاطراتش نوشته است: «دیدم به قدر دویست سیصد نفر زن‌ها رفته بودند و به قدر هفتصد هشتصد زن دیگر نشسته بودند که بعد از این‌ها بروند. زن‌ها می‌رفتند زیر روپوش توپ مروارید و از آن طرف بیرون می‌آمدند و بعد هم باید از زیر نقاره‌خانه و صدای تنبک بگذرند که سفید‌بخت بشوند»

حاجت‌های برآورده شده به دست توپ مروارید

شاید برایتان جالب باشد که بدانید حاجت‌هایی که توپ مروارید برآورده می‌کرد، بخت‌گشایی، رفع نازایی و شفای بیماری کودکان بود. دخترها برای بخت‌گشایی و زنان برای بچه‌دار شدن از زیر لوله رد می‌شدند یا سوار لوله توپ می‌شدند و از بالای آن سر می‌خوردند. مردم معتقد بودند که این عمل «ردخور» ندارد. هرکس که چنین آیینی به جا بیاورد تا سال دیگر به خانه شوهر می‌رود یا به زودی آبستن خواهد شد.
بعضی هم باور داشتند که این توپ قدرت شفا دادن نوزادان و بچه‌های بیمار را دارد. مادرهای ناامید کهنه‌های کودکان‌شان را به لوله توپ می‌بستند. بین چرخ‌ها یا از زیر لوله کهنه فرزندشان را رد می‌کردند و با گریه و التماس برای شفای فرزندشان دعا می‌کردند.

آیین‌های نسبت داده شده به توپ افسانه‌ای تهران

با‌ گذشت زمان آیین‌هایی برای درخواست از توپ مروارید بین مردم ایجاد شد. میان زنان، اشعار و وردهایی رایج شد که همراه با نشستن روی لوله توپ یا رد شدن از زیر آن بخوانند. بعضی بعد از نشستن روی لوله، ذکر «یا قریب الفرج» را سه بار تکرار می‌کردند. در بین مردم عادی، اشعاری نیز برای حاجت روایی سروده شد که هنگام سوار شدن و سر خوردن، این دو بیتی را با خود می‌خواندند:

ای توپ تن‌طلایی، از غم بده رهایی
بختی جوون و نون‌دار، روزی بکن زجایی

بعد از آیین سر خوردن، نوار باریکی از کناره چهار‌قد خودشان می‌بریدند و بر روی چرخ توپ مروارید به اسم دخیل می‌بستند. در زمان گره زدن به چرخ توپ این دو بیتی را می‌خواندند:

ای توپ چاره‌ها کن، کارم گره گشا کن / صد تا گره به هر نخ، من می‌زنم تو وا کن
چنانچه کسی به حاجت خود می‌رسید، رسم بود که دور توپ را با شمع روشن کند. می‌توان تصور کرد وقتی که یک نفر این رسم را به‌جا می‌آورد، این خرافات با شدن بیشتری انجام می‌گرفت.
در این دوره خرافه و داستان‌های خیالی به حدی رسیده بود که امیرکبیر تلاش کرد با آن مبارزه کند و برخی سنت‌ها را از بین ببرد اما موفق نشد. ماموران و نگهبانان توپ مروارید از زنان و دختران رشوه می‌گرفتند و به آنها اجازه اجرای مراسم‌ها و آیین‌‌‌ها را می‌دادند. از پول و دینار تا شیرینی و کله‌قند، هرچه می‌توانستند به نگهبانان می‌دادند تا اجازه دهند به توپ دخیل ببندند.

صادق هدایت در کتاب «توپ مرواری» از بعضی از خرافه‌ها و افسانه‌هایی که مردم برای توپ مروارید درست کرده‌اند، نقل کرده است. او آیین‌ها و رفتارهای خرافی مردم را به زبان و قلم طنز خود در این کتاب به سخره گرفته است.

بیشتر بخوانید:‌ همه چیز درباره اجاره خانه در تهران

آیینی سنتی و قدیمی بست نشینی در کنار توپ مروارید

بخشی از اهمیت توپ مربوط به محل بست‌نشینی است. حتی اگر مجرمی که محکوم به مرگ شده بود، اگر فرار می‌کرد و خود را به توپ مروارید می‌رساند، دیگر ماموران به دستگیری او اقدام نمی‌کردند و جان او در امان بود.
بست‌نشینی آیینی است که ریشه در فقه اسلام دارد. در فقه قانونی وجود دارد که هر فردی به مسجدالحرام پناه بیاورد، هیچکس حق دستگیری او را ندارد. مردم این آیین را در مکان های مقدس خودشان اجرا می‌کردند.
بست‌نشینی بیشتر برای دو هدف پناه آوردن یا درخواست عدالت انجام می‌شد. گروه اول مردمان محکومی بودند که برای در امان ماندن از جان خود به محل بست‌نشینی پناه می‌آورند و گروه دوم معترضان بودند که با بست‌نشینی دادخواهی خود را اعلام می‌کردند. در محل بست‌نشینی، کسی حق نداشت کاری به این دو گروه داشته باشد. یعنی کسی نمی‌توانست به آنها کاری داشته باشد یا آنها را خارج کند حتی ماموران هم حق دستگیری آنها را نداشتند.

توپ مروارید بست‌نشینی عدالت‌خواهی هم بود. در تاریخ آمده که برخی زنان برای دادخواهی کنار توپ بست‌نشینی می‌کردند. این افراد از ظلم و نامهربانی همسرشان یا حتی از ظلم مادرشوهر زیر آن بست می‌نشستند.
دلیل انتخاب توپ مروارید به عنوان محل بست‌نشینی روشن نیست. برخی حدس زده‌اند که دلیل آن بیشتر به تقدس مردمی و نزدیک بودن به محل اقامت شاه برمی‌گردد تا دادخواهی و اعتراض بست‌نشینان زودتر به گوش شاه و توجه او برسد.

ماجراهای تاریخی بست‌نشینی در پای توپ تهران

چند مورد تاریخی مهم از بست‌نشینی زیر توپ مروارید ثبت شده. تعدادی از اشرار عثمانی در سال 1304 هجری قمری  به ایران فرار می‌کنند و زیر این توپ پناه می‌گیرند. البته بعضی از خان‌های یزد از ستم حاکمان خود به تهران آمده و در میدان ارگ با بست‌نشینی کنار توپ اعتراض خود را نشان می‌دادند. مردم تهران هم در اعتراض به فرمان محمد ابراهیم خان وزیر که نظام حاکم تهران بود، در کنار این توپ یک‌بار بست‌نشینی کرده‌اند.

سنت بست‌نشینی کنار توپ مروارید تا زمان امیرکبیر ادامه داشت. امیرکبیر دستور به قدغن کردن بست‌نشینی داد و تلاش کرد با آن مبارزه کند. این دستور اگرچه چندان موفق نبود اما توانست میزان بست‌نشینی را کمتر کند.

بیشتر بخوانید:‌معرفی جاهای تاریخی تهران

محل شلاق و تعزیر در کنار توپ تاریخی تهران

علاوه بر بست‌نشینی، توپ مروارید به عنوان محل حد و تعزیر هم انتخاب می‌شد. شلاق زدن از سال‌های اولیه سلطنت ناصرالدین شاه در ایران رواج یافت. حد زدن را معمولا در مکان‌هایی انجام می‌دادند که افراد بیشتری شاهد این مجازات باشند. به‌همین‌خاطر میدان شلوغی که در آن زمان در پایتخت بود میدان ارگ بود که برای اجرای حد از آن استفاده می‌شد. در این محل مجرم را به بدنه توپ  می‌بستند و شلاق می‌زدند.
گاهی هم از این توپ برای تنبیه افراد سیاسی خطاکار استفاده می‌شد. به عنوان مثال امضا کننده قرارداد ترکمنچای را به دستور فتحعلی شاه به این توپ بسته و او را چوب زده‌اند.

به این نکته توجه کنید که بازدید از توپ مروارید به‌خاطر قرارگیری در حیاط ساختمان هفتم وزارت خارجه قابل بازدید برای عموم نیست و به همین دلیل تصاویری از این جای دیدنی تهران وجود ندارد که با شما به اشتراک بگذاریم.

خلاصه که هر چه در مورد توپ مروارید پرماجرا بگوییم کم است. چون این توپ جنگ ندیده آنقدر قصه و خاطره دارد که ساعت‌ها می‌توان در تاریخ نقل‌وقول‌های آن را دنبال کرد. اگر شما هم از علاقه‌مندان به تاریخ هستید و یا در کتاب صادق هدایت از این توپ داستانی به خاطر دارید که برای خوانندگان ما می‌تواند جالب باشد. برای ما در بخش نظرات ارسال کنید تا آن را با بقیه به اشتراک بگذاریم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.